اشعار: ولادت حضرت زهرا (س)/ صبح طلوع زهر‌ۀ زهرا رسیده است



شاعر:محمدجواد غفورزاده (شفق)

قالب:قصیده

مجموعه اشعار درباره حضرت زهرا (س)
صبح طلوع زهر‌ۀ زهرا رسیده است
پایان ظلمت شب یلدا رسیده است
***
ای روزگار، دورۀ هجران تمام شد
یعنی برات وصل به امضا رسیده است
***
بگشای چشم شوق به سوی فرشتگان
ای باغ گل، زمان تماشا رسیده است
***
عطر گل محمدی از مکه می‌وزد
فصل گل و تبسم گل‌ها رسیده است
***
تا آن‌که غرق نور شود آسمان وحی
ماهی به نام اُمّ اَبیها رسیده است
***
آمد ندا: «فَصَلِّ لِرَبِّک» حبیب ما
محبوب ما! حبیبۀ دل‌ها رسیده است
***
بر دفتر تبسم کوثر نوشته‌اند
آیینۀ تجسّم طاها رسیده است
***
قفل حدیث قدسیِ لولاک باز شد
امشب کلید حلّ معما رسیده است
***
امشب سروش غیب به گوش خدیجه گفت:
مام دو مریم و دو مسیحا رسیده است
***
مرضیه‌ای که سورۀ انسان مدیح اوست
انسیه‌ای به جلوۀ حورا رسیده است
***
هر کس رسیده است به هر رتبه و مقام
از پرتو ولایت زهرا رسیده است
***
یعنی که آدم صفی‌الله از این طریق
کم‌کم به عِلمِ «عَلَّمَ الاَسما» رسیده است
***
از چشمۀ کرامت زهرای اطهر است،
فیضی اگر به مریم و حوّا رسیده است
***
تا بنگرد کلیم، تجلّای طور را
اشراق او به سینۀ سینا رسیده است...
***
زهرا که هر شب از دل محراب تا سحر
نورش به عرش «ربّی الاعلی» رسیده است
***
زهرا که سر به سجدۀ شکر خدا گذاشت
آوازه‌اش به مسجدالاقصی رسیده است
***
زهرا که چون به خطبه صدایش بلند شد
پژواک او به عالم بالا رسیده است
***
زهرا که «اِنَّ اَکرَمَکم» ترجمان اوست
در بندگی به قلّۀ تقوا رسیده است
***
زهرا که در مقام رضا، مجتبای او
تا بی‌کرانِ صبر و مُدارا رسیده است
***
زهرا که در مقام شهادت، حسین او
از کربلا به «لیلة‌الاسری» رسیده است
***
زهرا که در جبین درخشان زینبش
ایمان به رتبه‌های تجلّا رسیده است...
***
ما مثل قطره، دست به دامان کوثریم
دریاست قطره‌ای که به دریا رسیده است...
***
تنها نه مِهر فاطمه آرام جان ماست
عشق علی به دادِ دلِ ما رسیده است
***
ای دل، نظر به پنجره‌های بقیع کن
پایان کار عشق به این‌جا رسیده است...
***