اشعار: ولادت حضرت زهرا (س)/ هوای تازه‌ای از عرش، سرشار از وزیدن بود



شاعر:محمود یوسفی

قالب:ترکیب بند

مجموعه اشعار درباره حضرت زهرا (س)
هوای تازه‌ای از عرش، سرشار از وزیدن بود
و چشم «هل اتی» از نور «اعطیناک» روشن بود
***
نگو جای زنی در خانه‌ی لولاک خالی بود
که جای آینه در پهنه‌ی ادراک خالی بود
***
عروس خانه‌ی نهج‌البلاغه، مادر حکمت
بهشت رو به ایوان نبوت، دختر رحمت
***
همان که مادری کرده است طفل آفرینش را
همان که تربیت کرده است جمع اهل بینش را
***
همان نوری که می‌بخشید بر شب‌های دنیا نور
همان صبحی که می‌تابید تا همسایه‌های دور
***
همان نوری که بر شمع و گل و باران شرافت داد
همان انسیة‌الحورا که بر انسان شرافت داد
***
علیمه، عالمه ،راضیه، مرضیه، پُر از زهرا
نگین سبز پیغمبر به روی گنبد خضرا
***
شکوه لیلة‌القدر است و ام‌الانبیا زهرا
چه گویم از مقاماتش، و ما ادراک ما زهرا
***
به دستش جاروی تنزیه داده حی سبحانش
شهادت دسته گل‌هاییست در گلدان ایوانش
***
همان که چادرش پیغمبر حجب و حیا بوده
که این مستوره‌ی معصومه ناموس خدا بوده
***
تواضع شاخه‌ای پُر بار در باغ نمازش بود
خلوص و سادگی اسباب پررنگ جهازش بود
***
زنی چون فاطمه بر عشق عصمت داد این‌گونه
که زهرا خانه‌داری را شرافت داد این‌گونه
***
دهان روزه نان را پخت اما پای افطارش
به مسکینان و ایتام و اسیران کرد ایثارش
***
علی مظلوم، اما ظالم از او واهمه دارد
علی در خانه شمشیری دودم چون فاطمه دارد
***
علی را کاشف‌الهم، کاشف الغم؛ عشق زهرا بود
علی را با هزاران زخم، مرهم؛ عشق زهرا بود
***
خلاصه! حُسن‌های عالم و آدم فقط یکجاست
و آن هم خانه‌ی نور است و نورش حضرت زهراست
***
چراغ آسمان‌ها چادر شب‌زنده‌دارش بود
خدمتک یا علی؟ این پرسش لیل و نهارش بود
***
اگر "ام الولا" یک لحظه احساس خطر می‌کرد
دوباره چادر شب‌زنده‌دارش را به سر می‌کرد
***
خطر دیروز تا امروز تحریف حقایق بود
خطر جاماندن اندیشه‌ها از صبح صادق بود
***
اگر گهواره جنبان حسینش می‌شود سلمان
نگاه فاطمه پس بوده از آغاز با ایران
***
اگر که آب و آیینه‌ست، پس روشنگری دارد
اگر ام‌الجهاد است این! جهادی حیدری دارد
***
نیافتاد از قنوتش یک نفس «الجار ثم الدار»
که جوشید از قنوت پر قناتش چشمه‌های ثار
***
قنوتش از مدینه تا همین امروز عازم بود
یکی از میوه‌های مستجابش حاج قاسم بود
***