معرفی کتاب: شرح فص حكمة عصمتية فی كلمة فاطميه
شرح «فصّ حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة» اثر علامه حسن حسنزاده آملی، یکی از عمیقترین متون عرفانی و حکمی در تبیین حقیقت وجودی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است.
عمیقترین متون عرفانی و حکمی در تبیین حقیقت وجودی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است. در این رساله، علامه با روش جامع عقل، نقل و کشف (یعنی جمع میان برهان فلسفی، شهود عرفانی و تفسیر قرآنی) کوشیده است تا شخصیت قدسی حضرت زهرا (س) را نه صرفاً در مقام تاریخی یا اخلاقی، بلکه بهعنوان انسان کامل و مظهر اسماء و صفات الهی معرفی کند.
در این رساله، علامه با روش جامع عقل، نقل و کشف (یعنی جمع میان برهان فلسفی، شهود عرفانی و تفسیر قرآنی) کوشیده است تا شخصیت قدسی حضرت زهرا (س) را نه صرفاً در مقام تاریخی یا اخلاقی، بلکه بهعنوان انسان کامل و مظهر اسماء و صفات الهی معرفی کند.
از ویژگی های این کتاب می توان به این نکته اشاره کرده که درباره مقام حضرت زهرا سلام الله علیها کتاب زیاد نوشته شده است، اما با نگاه عرفانی و مخصوصا با نگاه عرفان نظری نه.
موضوعانی که در این کتاب پیرامون حضرت زهرا (س) بیان شده است:
انسان کامل و خلیفه الله است؛ همانگونه که پیامبر (ص) و ائمه (ع) خلیفههای تامّ الهیاند. علامه، فاطمه (س) را حقیقت امّ الکتاب میداند؛ یعنی او در مرتبه علم الهی، ریشه و اصل همهی کلمات وجود است.
همچنین در تأویل آیهی «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَان»، دو «دریا» را وجود محمدی و علوی و محل تلاقیشان را وجود فاطمی میداند — یعنی فاطمه (س) حدّ وسط میان نبوت و ولایت است.
در حکمت عصمتیه، عصمت بهمعنای قداست وجودی است، نه صرفاً مصونیت از گناه. فاطمه (س) «صاحبة العصمة الکبری» است؛ یعنی ذات او از سنخ نور و حقیقت قدسی است که خطا در آن راه ندارد.
ازاینرو: او محدَّثه و محدِّثه است (هم دریافتکنندهی وحی الهی و هم تعلیمدهندهی آن). صاحب صحیفهی فاطمیه است که علم الهیِ ما کان و ما یکون در آن درج است. مخاطب جبرئیل امین است،
چنانکه در روایات آمده پس از رحلت پیامبر (ص) جبرئیل بر او نازل میشد. فاطمه-قرآن ناطق و راسخ در علم است. مفسّر حقیقی قرآن است، چون او از حقیقت واحدی با قرآن برخوردار است. صراط مستقیم، وجه رب، و حبل متین است — یعنی طریق وصول به خداوند از مسیر او و اهلبیت (ع) میگذرد. فاطمه (س) غایت آفرینش است؛ یعنی خلقت به خاطر ظهور حقیقت اوست.
راز نام «فاطمه» را علامه بر اساس حدیث نبوی میگوید: «اِنّما سُمّیت فاطمة لانَّ الخلقَ فُطِموا عَن معرفتِها.» فاطمه نامیده شد، زیرا خلق از شناخت حقیقت او بریده و جدا شدهاند. این بیان در حقیقت نشان میدهد که فاطمه (س) حقیقتی فراتر از ادراک بشر عادی است، و تنها انسان کامل (همرتبه با ولایت مطلقه) میتواند به شناخت او نایل شود.
عمیقترین متون عرفانی و حکمی در تبیین حقیقت وجودی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است. در این رساله، علامه با روش جامع عقل، نقل و کشف (یعنی جمع میان برهان فلسفی، شهود عرفانی و تفسیر قرآنی) کوشیده است تا شخصیت قدسی حضرت زهرا (س) را نه صرفاً در مقام تاریخی یا اخلاقی، بلکه بهعنوان انسان کامل و مظهر اسماء و صفات الهی معرفی کند.
در این رساله، علامه با روش جامع عقل، نقل و کشف (یعنی جمع میان برهان فلسفی، شهود عرفانی و تفسیر قرآنی) کوشیده است تا شخصیت قدسی حضرت زهرا (س) را نه صرفاً در مقام تاریخی یا اخلاقی، بلکه بهعنوان انسان کامل و مظهر اسماء و صفات الهی معرفی کند.
از ویژگی های این کتاب می توان به این نکته اشاره کرده که درباره مقام حضرت زهرا سلام الله علیها کتاب زیاد نوشته شده است، اما با نگاه عرفانی و مخصوصا با نگاه عرفان نظری نه.
موضوعانی که در این کتاب پیرامون حضرت زهرا (س) بیان شده است:
انسان کامل و خلیفه الله است؛ همانگونه که پیامبر (ص) و ائمه (ع) خلیفههای تامّ الهیاند. علامه، فاطمه (س) را حقیقت امّ الکتاب میداند؛ یعنی او در مرتبه علم الهی، ریشه و اصل همهی کلمات وجود است.
همچنین در تأویل آیهی «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیَان»، دو «دریا» را وجود محمدی و علوی و محل تلاقیشان را وجود فاطمی میداند — یعنی فاطمه (س) حدّ وسط میان نبوت و ولایت است.
در حکمت عصمتیه، عصمت بهمعنای قداست وجودی است، نه صرفاً مصونیت از گناه. فاطمه (س) «صاحبة العصمة الکبری» است؛ یعنی ذات او از سنخ نور و حقیقت قدسی است که خطا در آن راه ندارد.
ازاینرو: او محدَّثه و محدِّثه است (هم دریافتکنندهی وحی الهی و هم تعلیمدهندهی آن). صاحب صحیفهی فاطمیه است که علم الهیِ ما کان و ما یکون در آن درج است. مخاطب جبرئیل امین است،
چنانکه در روایات آمده پس از رحلت پیامبر (ص) جبرئیل بر او نازل میشد. فاطمه-قرآن ناطق و راسخ در علم است. مفسّر حقیقی قرآن است، چون او از حقیقت واحدی با قرآن برخوردار است. صراط مستقیم، وجه رب، و حبل متین است — یعنی طریق وصول به خداوند از مسیر او و اهلبیت (ع) میگذرد. فاطمه (س) غایت آفرینش است؛ یعنی خلقت به خاطر ظهور حقیقت اوست.
راز نام «فاطمه» را علامه بر اساس حدیث نبوی میگوید: «اِنّما سُمّیت فاطمة لانَّ الخلقَ فُطِموا عَن معرفتِها.» فاطمه نامیده شد، زیرا خلق از شناخت حقیقت او بریده و جدا شدهاند. این بیان در حقیقت نشان میدهد که فاطمه (س) حقیقتی فراتر از ادراک بشر عادی است، و تنها انسان کامل (همرتبه با ولایت مطلقه) میتواند به شناخت او نایل شود.
