شعر در ثنای حضرت زهرا (س)
به ساقى اى صبا بگو، حاجت ما برآورد
ساغرى از براى ما، ز آب كوثر آورد
****
به ساغر لطيفه گو، بگو لطيفه اى بگو
كه مطرب از ره وفا چنگ به مضمر آورد
****
بگو به ماه آسمان ، به خود نبالد اين قَدَر
كه ماه بى قرين من ، سر از افق در آورد
****
ماه جمادى آمده ، موقع شادى آمده
باز منادى آمده ، به نخل دل بر آورد
****
دوباره گشته اين جهان به رتبه ، برتَر از جنان
ه حقّ به خيل بانوان هادى و رهبر آورد
****
دوش شنيدم اين ندا كه امشب از ره وفا
براى ختم الا نبياء خديجه دختر آورد
****
چه دخترى كه مظهر شرم و حيا و عفّت است
چه عفّتى كه عصمتش صفاى ديگر آورد
****
نيافريده ذات حقّ به جز خديجه مادرى
كه دخترى چو فاطمه پاك و مطهّر آورد
****
به بحر رحمتش خدا بيافريد يك صدف
كه يازده گهر از او و صُلب حيدر آورد
****
خدا براى عقل كلّ، دخترى همچو برگ گل
به كورى دو ديده مرده اءبتر آورد
****
بهر نثار مقدمش ز فرو شادى و شعف
لعل گهر طبق طبق ، مريم و هاجر آورد
****
ه شاءن دخت مصطفى جبريل امشب از سَما
چو برگ گل ورق ورق آيه ز داور آورد
****
نديده مهر مادرى چو خاتم پيمبران
فاطمه را خداى او به جاى مادر آورد
****
مهين حبيبه خدا، ديده گشود از وفا
كه چون حسين آيتى بر خصم ستمگر آورد
****
