خطبه فدکیه:‌ قسمت اول/ توحید و یکتاپرستی

نمایی از نخل‌های فدک

فدک به طوریکه بسیاری از مورخان و ارباب لغت نوشته اند قریه ای آباد و حاصلخیز بود که در سرزیمن حجاز نزدیک خیبر که میان آن و مدینه دو یا سه روز راه بود بعضی این فاصله را یکصد و چهل کیلومتر نوشته اند و در آن چشمه ای جوشان و نخلهای فراوانی بود و بعد از خیبر نقطه اتکار یهویدان در حجاز به شمار می رفت

خطبه فدک
بعد از رحلت پیامبر (ص) طوفان عجیبی سراسر جهان اسلام را فراگرفت و کانون این طوفان مرکز خلافت بود سپس به هر چیز که به نحوی با آن ارتباط پیدا می کرد منتقل شد از جمله حکم مصادره سرزمین فدک از سوی پیامبر (ص) به دخترش فاطمه واگذار شده بود از طرف نظام صادر شد.بانوی اسلام با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد آمد تا در بابر توده های مسلمان و سران مهاجر و انصار گفتنیهار ا بگوید و اتمام حجت کند و بهانه های ادامه این غصب عجیب را بگرد .. این خطبه غرا و کم نظیر در حقیقت از هفت بخش تشکیل می شود و بر هفت محور دور می زند:
این خطبه ... بر هفت محور می‌گردد:

خطبه فدکیه: قسمت اول

نمایی از باغ فدک

ألحَمدُ للّهِ عَلى ما أنعَمَ، ولَهُ الشُّكرُ عَلى ما ألهَمَ، وَالثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِن عُمومِ نِعَمٍ ابتَدَأَها، وسُبوغِ آلاءٍ أسداها، وتَمامِ مِنَنٍ أولاها. جَمَّ عَنِ الإِحصاءِ عَدَدُها، ونَأى عَنِ الجَزاءِ أمَدُها، وتَفاوَتَ عَنِ الإِدراكِ أبَدُها، ونَدَبَهُم لاِستِزادَتِها بِالشُّكرِ لاتِّصالِها، وَاستَحمَدَ إلَى الخَلائِقِ بِإِجزالِها، وَثَنّى بِالنَّدبِ إلى أمثالِها.

ستايش از آنِ خدا است، بر آنچه نعمت داده است و سپاس از آنِ او است، براى آنچه الهام كرده، و ثنا از آنِ او است ؛ براى نعمت‌هاى فراگيرى كه در آغاز [خلقت] داده و فراوانى نعمت‌هايى كه از سر لطف بخشيده است و كامل كردن نعمت‌هايى كه تقديم داشته؛ به حدى كه قابل شمارش نيستند و امكان تلافى و جبران ندارند، و هميشگى بودن، ادراك آنها را متفاوت كرده است و مردمان را براى ازدياد نعمت‌ها به شكرگزارى پيوسته آنها فراخوانده، و براى فراوان شدن آنها از مردم ستايش‌خواهى كرده و براى چند برابر شدن امثال آنها، دوباره فراخوان داده است.

نخل‌های سوخته فدک

وَ اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللَّـهُ وَحْدَهُ لاشَریكَ لَهُ، كَلِمَةٌ جَعَلَ الْاِخْلاصَ تَأْویلَها، وَ ضَمَّنَ الْقُلُوبَ مَوْصُولَها، وَ اَنارَ فِی التَّفَكُّرِ مَعْقُولَها، الْمُمْتَنِعُ عَنِ الْاَبْصارِ رُؤْیتُهُ، وَ مِنَ الْاَلْسُنِ صِفَتُهُ، وَ مِنَ الْاَوْهامِ كَیفِیّتُهُ.

و گواهی می‌دهم که معبودی جز خداوند نیست و شریکی ندارد، که این امر بزرگی است که اخلاص را تأویل آن و قلوب را متضمّن وصل آن ساخت، و در پیشگاه تفکر و اندیشه شناخت آن را آسان نمود، خداوندی که چشم‌ها از دیدنش بازمانده، و زبان‌ها از وصفش ناتوان، و اوهام و خیالات از درک او عاجز هستند.

نخل‌های سوخته فدک

اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءَ لامِنْ شَیءٍ كانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَاَها بِلاَاحْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها، كَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَها بِمَشِیّتِهِ، مِنْ غَیرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلی تَكْوینِها، وَ لافائِدَةٍ لَهُ فی تَصْویرِها، اِلاَّ تَثْبیتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ، وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ وَ تَعَبُّداً لِبَرِیّتِهِ، وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ، ثُمَّ جَعَلَ الثَّوابَ عَلی طاعَتِهِ، وَ وَضَعَ الْعِقابَ عَلی مَعْصِیتِهِ، ذِیادَةً لِعِبادِهِ مِنْ نِقْمَتِهِ وَ حِیاشَةً لَهُمْ اِلی جَنَّتِهِ.

موجودات را خلق فرمود بدون آنکه از ماده‌ای موجود شوند، و آنها را پدیدآورد بدون آنکه از قالبی تبعیت کنند، آنها را به قدرت خویش ایجاد و به مشیتش پدیدآورد، بی‌آنکه در ساختن آنها نیازی داشته و در تصویرگری آنها فائده‌ای برایش وجود داشته باشد، جز تثبیت حکمتش و آگاهی بر طاعتش، واظهار قدرت خود، و شناسائی راه عبودیت و گرامی‌داشت دعوتش، آنگاه بر طاعتش پاداش و بر معصیتش عقاب مقرر داشت، تا بندگانش را از نقمتش بازدارد و آنان را به سوی بهشتش رهنمون گردد.